جدول جو
جدول جو

معنی غداره بند - جستجوی لغت در جدول جو

غداره بند(بَ اَ)
آنکه غداره به خود بندد. آنکه کتاره دارد، مجازاً هوادار. هواخواه. حامی و طرفدار کسی یا کاری. حامی جد
لغت نامه دهخدا
غداره بند
هوا خواه، حامی و طرفدار کسی یا کاری
تصویری از غداره بند
تصویر غداره بند
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باره بند
تصویر باره بند
جایی که در آن چهارپایان، به اسب را می بستند، اسطبل، طویله
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قداره بند
تصویر قداره بند
کسی که قداره به کمر ببندد، کنایه از کسی که با توسل به زور به مقاصد خود می رسد
فرهنگ فارسی عمید
(غَ رَ / رِ بَ)
عمل غداره بند. غداره بستن. رجوع به غداره و غداره بستن شود
لغت نامه دهخدا
(پَ / پِ خَ)
قداره بند. قمه بند. رجوع به قداره بند شود
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ بَ)
جایی که اسب بندند و در عرف این زمان اصطبل و طویله راگویند و باربند مخفف بهاره بند نیز آمده. (انجمن آرا) (آنندراج). طویله و جای بستن اسب چه باره بمعنی اسب هم هست اکنون در تکلم باربند گویند. (فرهنگ نظام). رجوع به باربند شود. مخفف بهاره بند. (انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ بَ)
بندی که جلو و پیش دره ای بندند تا آبهای طغیانی در آن گردآید و بوقت حاجت بگشایند. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
تصویری از غداره بندی
تصویر غداره بندی
عمل و حالت غداره بند غداره بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باره بند
تصویر باره بند
جایی که در آن اسب را بندند طویله اصطبل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قداره بندی
تصویر قداره بندی
((~. بَ))
عربده کشی، چاقوکشی، شرارت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از باره بند
تصویر باره بند
((رِ بَ))
طویله، اصطبل
فرهنگ فارسی معین
زیر درخت
فرهنگ گویش مازندرانی